خاطرات و کارهای 13 ماهگی
حسابی می رقصی
اگه چیزی را بخوای و بهت ندیم عصبانی میشی
با اسباب بازیهات بازی می کنی
در آشپزخانه در کابینت ها را باز میکنی و بعد شروع میکنی برداشتن و ریختن وسایلشان. به قوطی های خالی شیر خشک هایت هم علاقه داری و می ریزی زمین و یا به کابینت دیگه جابجاشون میکنی.
در آشپزخانه عادت کردی در لباسشویی و بازمیکنی و هر چی دم دستت هست می ریزی اونجا.
به گوشی تلفن و موبایل خیلی علاقه پیدا کردی سیم تلفن و میکشی و دکمه هاش و میزنی و موبایل هم برمیداری و به گوشت میگیری یعنی دارم حرف می زنم، چون علاقه ات و دیدند برات 2 تا موبایل اسباب بازی آهنگ دار خریدند ولی موبایل واقعی و بیشتر دوست داری.
وقتی لباس میپوشونیمت متوجه میشی میخوایم بریم بیرون، خوشحال میشی و میگی دَدَ ، دَدَ و کلاه و سوشرت و جورابهات و میاری و کلاهت و کج و کوله میزاری رو سرت، جورابهات هم میندازی روی پاهات یعنی پوشیدم، فندق کوچولو