زهرا جانزهرا جان، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

زهرا نازنازی

http://zibasaz.niniweblog.com/


سلام زهراجان به دنیای کودکیت خوش آمدی.


تازگیا چیزهایی میخوای

96.2.17 بابات به تهران برای خرید رفت و تو ازش چیزهایی خواستی تا برات بخره میگفتی برام "دیه قوبان گاشماغ آل" و پاشنه پاهات و بالا میبردی و نشون میدادی کفش پاشنه بلند بخر تا اینجوری باهاش راه برم. و چیزهای دیگه هم سفارش کرده بودی بابات هم کلی سوغاتی خوشگل آورده بود ولی صندل های پاشنه بلند کمی کوچک شد و نتونستی بپوشی میگفتی بابام میبره تهران میده نی نی دیگه بپوشه. دختر همسایه تون خونه اسباب بازی داشت و اومدی گفتی منم مثل اون میخوام و بابات رفت و زود برات خرید صورتی رنگه و خودت درست می کنی و بازی می کنی. کلا بچه قانعی هستی و گاهی موقع ها هم به زور یه چیزی میدیم یا میخریم و وقتی خودت میخوای و انتخا مب کنی خیلی خوشحال می شیم و زود ...
3 خرداد 1396

یه روز خوب بهاری در خونه ما

سلام سلام صدتا سلام خاله جون!!!!!!!!!!! امروز 96.3.3 بعد دو هفته اومده بودید خونه ما. ماشالله چون مدتی بود ندیده بودمت و دلم یه ذره شده بود برات قد کشیدن و بزرگ شدنت و دیدم خرا رو هزاران مرتبه شکر صبح که رسیدی خونمون بعد از سلام  و احوالپرسی به همه مون گفتی با النااااااااااااز (خاله نمی گی ) میرم تاب بازی منم یه خورده سرماخوردگی داشتم ولی به خاطر عزیزدلم زود حاضر شدم و رفتی تاب بازی ساعت 1.5 ظهر بود و دو تامون بودیم کلی کیف کردی هوا هم خنک و ملایم بود . به خاله می گفتی هلم بده (در ترکی به جای "ایتَلَ" می گفتی  "سوی بیلَمی" ) و کلی بازی کردیم منم الکی سوار اونیکی تاب شدم و تو با قهقهه می خندیدی ولی سوار سرس...
3 خرداد 1396

نوروز 96 مبارک

عزیز دل خاله امسال چهارمین عید نوروز بود که میدیدی، خاله قربونت بره. سال 1396 رو تبریک میگم امیدوارم سالی پر از خوبی و خوشی باشه برات عزیز دلمان.
3 خرداد 1396

خاطرات و کارهای 2 سال و 6 ماهگی

در 2/5 سالگی: خیلی شلوغ شدی، خودت و لوس میکنی و میخوای همه به تو توجه کنند. وقتی یه چیزی و میخوای اصرار میکنی بهت بدیم. چون تابستونه دوست داری بری بیرون و منتظر بابات میش تا ببره گردش و خوراکی بخره. وقتی میای خونمون میبریمت تاب بازی میکنی که خیلی دوست داری، ماه مرداد هم اولین بار از سرسره بزرگ که بهش"تونل" میگی خودت پایین اومدی که من جلوش وایستاده بودم و مراقبت بودم.
28 شهريور 1395

خاطرات و کارهای 2 سال و 4 ماهگی

علاقه به کیف و عروسک و موبایل:  در 2 سال و 4 و 5 ماهگی: این روزها هرجاکه میری باخودت کیف کوچکت و موبایل و عروسک (به قول خودت که پسر صداش میکنی) میبری، حتی موقع رفتن به جلوی درخونتون و در کوچه. که اخیرا چادر هم بهشون اضافه شده و سرت میکنی و چون وسایلت زیاده نمیتونی جمع و جورش کنی.
28 شهريور 1395