زهرا جانزهرا جان، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

زهرا نازنازی

خاطرات و کارهای 11 ماهگی

زهرا جان تو این ماه خیلی شلوغ شدی بیشتر از همیشه .همش دوست داری به چیزها دست بزنی و موقعی که از دستت بگیریم عصبانی میشی و دوباره میخوای. وقتی میای خونه ما کامپیوتر و دوست داری و دستت و به نشانه نای نای میبری بالا تا برات نای نای باز کنیم. توماه قبل دوست داشتی وایستی یا راه ببریمت ولی نمیدونم حالا چرا میترسی وقتی از دستت میگیریم تاراه بری زود میشینی و میترسی. تو این ماه یاد گرفتی 1. علاوه بر نای نای که قبلاً هم میکردی ولی الان حرفه ای شدی دو دستت را میبری بالا و حتی وقتی جو میگیرتت از جات با اینکه میترسی ولی بلند میشی و دو دستت و تکون میدی و شکمت هم تکون میدی که همونجا خاله میگیره بغلش و بوس بارانت میکنه جیگرم. 2. زبونت  ...
23 دی 1393

خاطرات و کارهای 9 ماهگی

رفته رفته که بزرگتر میشی کارهای جالبی انجام میدی و پیشرفت میکنی. در تاریخ 93/8/2 خاله جون که به مامانتزنگ زده بود تو سرگرم بازی با اسباب بازیهات بودی مامانت تعریف میکرد وقتی صدای تلفن و از اتاق شنیدی به مامانت نگاه کردی و با نگاهت میخواستی بگی مامان بریم باهم تلفن و برداریم چون تلفن و به خاطر اینکه موقع خواب صداش اذیتت نکنه در اتاق بااگذاشتن. روروئک و خیلی دوست داری و هر وقت میخوای سوار بشی میری کنارش و چنان با سرعت میرانی که نگو . از روروئک هم اگه بخوای چیزی رو از پایین برداری خم میشی ولی دستت به زمین نمیرسه. باز هم نانای و دوست داری وقتی آهنگ میزارم خوشحال میشی و دست میزنی ولی نه به طور کامل، دستت و به سینه ات میزنی یا به هر چیز د...
29 آبان 1393