انداختن گوشواره های زهراجون
در 93.11.8 که دکتر گوشهایت را سوراخ کرد و گوشواره نگینی انداخت بعدا در تاریخ....................... آنها را درآوردیم و گوشواره های طلای آویزت را انداختیم ولی چون آویز هایش به لباسهایت گیر می کرد بابات برد تا عوض کند و گوشواره های راحتی بخرند. مدت 4 یا 5 روز گوشواره های قبلیت را درآوردن و یک جفت گوشواره حلقه خوشگل خریدند. در طی این چندروز سوراخ گوش هات می خواست بسته بشه که خاله جون در شب روز شنبه 94.1.8 و در 14 ماهگی (13 ماه و 12 روزگی) گوشواره های جدیدت را انداخت. البته سوراخ گوشهات کوچک شده بود و به سختی انداختم خیلی گریه کردی، اولی و انداختم بعدی و که می خواستم بندازم آنقدر گریه کردی از درد که دستهام می لرزید و نمی تونستم بندازم ولی با کمک خداوند تونستم بندازم. کمی خون اومد. کرم تترا سایکلین و سرشیر زدم که اینکار تا یک هفته ای انجام دادیم و خدارو شکر بهتر شد. اون شب مامان جون تبریز بود و منو دایی و باباجون شام خونه شما بودیم که قبل از اومدن همه منو مامانت انداختیم، مامانت از سرت گرفته بود تا نچرخانی و بتونم بندازم، روی تخت نشسته بودیم و همه اسباب بازی هات و ریخته بودیم جلوت و آهنگ موبایل باز کرده بودیم. خداروشکر بهتر شد. مبارکت باشه گل دختری نازمان